"بخدا من مسافرکش نیستم "
من با دوستم داشتیم تو جاده میرفتیم..
ی آقایی با خانومش کنار راه بودن سوارشون کردم
سکوت فضای ماشین رو گرفته بود
داشتم پیش خودم فکر میکردم ک باید از یارو چند کرایه بگیرم (خوشحالم بودما)
چند کیلومتر ک رفتیم یدفه ی صدا شنیدم
یارو: بفرمایید آقا..........
من:بدون اینکه ب عقب نگاه کنم گفتم: قابل نداره آقا، بخدا قابل نداره....
دیدم دوستم ترکید...
برگشتم عقب دیدم یارو داره شکلات تعارف میکنه...
"شانس آوردم چپ نکردیم"
فرستنده : پسر بد